جدول جو
جدول جو

معنی وقف کردن - جستجوی لغت در جدول جو

وقف کردن
(فُ زَ دَ)
منحصر کردن چیزی را به کسی یا چیزی. مخصوص کردن:
نرسد جز تو به کس گوهری از خاطر من
کرده ام وقف تو این بحر لبالب ز زلال.
وحشی (دیوان چ امیرکبیر 238).
، (اصطلاح فقه) زمین، ملک یا مستغلّی را در راه خدا حبس کردن، توقف کردن بر حرفی از کلمه ای. (المعجم چ دانشگاه ص 33)
لغت نامه دهخدا
وقف کردن
ورستادن نهادک کردن منحصرکردن چیزی را بکسی یا چیزی محصوص کردن: (نرسد جز تو بکس گوهری از خاطر من کرده ام وقف تو این بحر لبالب ز زلال) (وحشی)، زمین ملک یا مستغلی را در راه خدا حبس کردن: (... و بعضی برعامه سادات مقیم و مسافر و کافه متصوفه وارد و صادر وقف کرد)، توقف کردن بر حرفی از کلمه ای: (و اما علت آنکه در ارکان عروضی ابتدا بسبب خفیف کردند آنستکه اقل حروفی که مردم بدان ناطق توان شد در و حرفست نحستین آن متحرک تا بدان ابتدا کلام کند و دومین را ساکن تا بر آن وقف کند)
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
وقف کردن
لمنحٍ
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
وقف کردن
Devote
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
وقف کردن
consacrer
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
وقف کردن
widmen
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
وقف کردن
посвятить
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به روسی
وقف کردن
dedicar
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
وقف کردن
dedicar
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
وقف کردن
poświęcać
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
وقف کردن
وقف کرنا
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به اردو
وقف کردن
wijden
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
وقف کردن
อุทิศ
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
وقف کردن
mendedikasikan
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وقف کردن
להקדיש
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به عبری
وقف کردن
присвячувати
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
وقف کردن
奉献
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به چینی
وقف کردن
kujitolea
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
وقف کردن
바치다
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
وقف کردن
adamak
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
وقف کردن
উৎসর্গ করা
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
وقف کردن
समर्पित करना
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به هندی
وقف کردن
dedicare
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
وقف کردن
捧げる
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

باز مانیدن، درنگ کردن درنگیدن، پانیدن پادن درنگ کردن باز ایستادن، ثابت ماندن (در امری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
Pause
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
faire une pause
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
mettere in pausa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
robić pauzę
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
робити паузу
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
pausieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توقف کردن
تصویر توقف کردن
делать паузу
دیکشنری فارسی به روسی